فورمول طولانی شدن عمر
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ یَزِیدَ اللَّهُ فِی عُمُرِکَ فَسُرَّ أَبَوَیْکَ وَ قَالَ الْبِرُّ یَزِیدُ فِی الرِّزْق[1][1][1]
امام صادق علیه السلام فرمودند::
اگر دوست دارید که خداوند عمرت را بیشتر کند، پدر و مادرت را خوشحال کن و فرمودند نیکی به آن دو روزی را زیاد می کند.
وسائل الشیعة ؛ ج18 ؛ ص372
عوامل معنوى طول عمر و کوتاهى آن
یک سلسله عوامل طبیعى در افزایش یا کوتاهى عمر دخالت دارند که بسیارى از آنها براى بشر تا کنون شناخته شده است، همانند تغذیه صحیح دور از افراط و تفریط، کار و حرکت مداوم، پرهیز از هر گونه مواد مخدر و اعتیادهاى خطرناک و مشروبات الکلى، دورى از هیجانات مداوم، و داشتن ایمان قوى که بتواند انسان را در ناملایمات زندگى آرامش و قدرت بخشد.
ولى علاوه بر اینها عواملى وجود دارد که ارتباط ظاهرى آن با مساله طول عمر بر ما چندان روشن نیست، اما در روایات اسلامى دقیقا روى آن تاکید شده است به عنوان نمونه به چند روایت زیر توجه فرمائید:
الف- پیغمبر گرامى ص مى فرماید:
ان الصدقة و صلة الرحم تعمران الدیار، و تزیدان فى الاعمار!:
" انفاق در راه خدا و صله رحم خانه ها را آباد، و عمرها را طولانى مى کند"[2][1]! ب- در حدیث دیگرى از همان بزرگوار آمده است:
من سره ان یبسط فى رزقه و ینسى له فى اجله فلیصل رحمه:
" کسى که دوست دارد رزقش افزون، و اجلش بتاخیر افتد صله رحم بجا آورد"[3][2].
ج- در مورد بعضى از معاصى مانند زنا مخصوصا وارد شده است که از عمر انسان مى کاهد از جمله در حدیث معروف پیامبر ص که مىفرماید:
یا معشر المسلمین ایاکم و الزنا فان فیه ست خصال: ثلاث فى الدنیا، و ثلاث فى الآخره، اما التی فى الدنیا فانه یذهب بالبهاء، و یورث الفقر، و ینقص العمر:
" اى مسلمانان از زنا بپرهیزید که شش پیامد سوء دارد: سه چیز در دنیا، و سه چیز در آخرت، اما آن سه که در دنیا است بهاء و نورانیت را از انسان مىبرد، فقر و تنگدستى ببار مىآورد، و از عمر انسان مىکاهد" .[4][3]
د- امام باقر ع مىفرماید:
البر و صدقة السر ینفیان الفقر و یزیدان فى العمر و یدفعان عن سبعین میتة سوء:
" نیکوکارى و انفاق پنهانى فقر را بر طرف ساخته، عمر را افزون مى کند و از هفتاد گونه مرگ و میر بد جلوگیرى به عمل مى آورد".[5][4]
در باره بعضى از گناهان دیگر مانند ظلم بلکه مطلق گناهان نیز در احادیث اشاراتى آمده است.
بعضى از مفسران که نتوانسته اند میان" اجل حتمى" و" اجل معلق" فرق بگذارند به این گونه احادیث حمله کرده و آن را مخالف نصوص قرآنى دانسته اند که حد عمر انسان را ثابت و لا یتغیر مىداند[6][5].
توضیح اینکه:
بدون شک انسان داراى دو گونه سر آمد و اجل است:
سر آمد و اجل حتمى که پایان استعداد جسم انسان براى بقاء است، و با فرا رسیدن آن هر چیز به فرمان الهى پایان مىگیرد.
سر آمد و اجل معلق که با دگرگونى شرائط دگرگون مىشود، فى المثل انسانى دست به انتحار و خودکشى مى زند در حالى که اگر این گناه کبیره را انجام نمى داد سالها زنده مى ماند، و یا بر اثر روى آوردن به مشروبات الکلى و مواد مخدر و شهوترانى بى حد و حساب توانایى جسمى خود را در مدت کوتاهى از دست مى دهد، در حالى که اگر این امور نبود سالیان بسیارى مىتوانست عمر کند.
اینها امورى است که براى همه قابل درک و تجربه است، و احدى نمى تواند آن را انکار کند.
در زمینه حوادث ناخواسته نیز امورى وجود دارد که مربوط به اجل معلق است که آن نیز قابل انکار نمىباشد.
بنا بر این اگر در روایات فراوانى آمده است که انفاق در راه خدا یا صله رحم عمر را طولانى و بلاها را بر طرف مىسازد در حقیقت ناظر به همین عوامل است.
و هر گاه ما این دو نوع اجل و سرآمد عمر را از هم تفکیک نکنیم درک بسیارى از مسائل در رابطه با" قضا و قدر" و" تاثیر جهاد و تلاش و کوشش در زندگى انسانها" لا ینحل خواهد ماند.
این بحث را ضمن یک مثال ساده مىتوان روشن ساخت، و آن اینکه:
انسان یک دستگاه اتومبیل نو تهیه مىکند که طبق پیشبینیهاى مختلفى که در ساختمان آن به کار رفته مىتواند مثلا بیست سال عمر کند، اما مشروط به اینکه به آن دقیقا برسند، و مراقبتهاى لازم را به عمل آورند، در این صورت اجل حتمى این اتومبیل همان بیست سال است که از آن فراتر نمىرود.
ولى اگر مراقبتهاى لازم انجام نشود و آن را به دست افراد ناآگاه و لاابالى بسپارند و بیش از قدرت و ظرفیت از آن کار بکشند، و در جادههاى پر سنگلاخ همه روزه آن را به کار گیرند ممکن است عمر بیست ساله آن به نصف، یا به عشر تنزل پیدا کند این همان" اجل معلق" آن است.
و ما تعجب مى کنیم چگونه بعضى از مفسران معروف به مساله روشنى مانند این مساله توجه نکردهاند.
منبع:تفسیر نمونه ج18 ص207