مراد از حدیث قدسى: روزه فقط براى من است و من جزاى آن هستم (یا جزاى آن را میدهم)
این روایت را شیعه و سنى البته با مختصر اختلافى نقل کرده اند و وجه اینکه روزه براى خداى سبحان است این است که تنها عبادتى است که از امور عدمى تشکیل مى شود، بخلاف عبادتهاى دیگر، از قبیل نماز، و حج و امثال آن، که از امور وجودى ترکیب مى یابد، و یا حد اقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و معلوم است که فعل وجودى نمى تواند محض و خالص در اظهار عبودیت عبد و ربوبیت رب سبحان باشد، چون خالى از نقایص مادى و آفت محدودیت و اثبات انانیت نیست، و ممکن است در انجام آن قصد غیر خدا هم به میان آید، و سهمى از آن را براى غیر خدا انجام دهد، چنان که در موارد ریا و سمعه و سجده براى غیر خدا این آفتها مشاهده مى شود، بخلاف عملى که همهاش نفى است، یعنى روزه که عبارت است از نخوردن، ننوشیدن، و فلان و بهمان نکردن، که صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر مادیات مى بیند، و با خویشتندارى خود را از لوث شهوات نفس پاک نگه مى دارد، و این امور عدمى چیزى نیست که غیر خدا هم سهمى از آن داشته باشد، زیرا امرى است تنها میان بنده و پروردگارش و طبعا کسى جز خدا از آن با خبر نمى شود.
و اینکه فرموده: و" انا اجزى به" اگر کلمه" اجزى" را به صیغه معلوم بخوانیم، یعنى من جزاى آن را مى دهم آن وقت دلالت مى کند بر اینکه در دادن اجر به بنده، کسى میان او و خدا فاصله و واسطه نمى شود، همانطور که بنده هم در بندگى و عبادت خدا به وسیله روزه کسى را دخیل قرار نداد، و نگذاشت کسى از روزه داریش با خبر شود، چنان که در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مى گیرد، و بین صدقه دهنده و خدا کسى واسطه نیست، و در قرآن هم آمده:" و یاخذ الصدقات" و اما اگر" اجزى" را به صیغه مجهول بخوانیم، معنایش این مى شود: (خود من جزاى روزه قرار مىگیرم) آن وقت عبارت کنایه مى شود از نزدیکى روزه دار به خداى تعالى.
ترجمه تفسیر المیزان ج2 33