۱۰ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۳۰
شعر زیبای مولوی در مدح مولای متقیان علی بن ابی طالب علیهماالسلام
از علی آموز اخلاص عمل/ شیر حق رادان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت/ زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی/ افتخار هر نبی و هر وَلی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه/ سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی/ کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل/ وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی/ از چه افکندی مرا بگذاشتی
....
گفت من تیغ از پی حق میزنم/ بندهی حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا
ما رمیت اذ رمیتم در حراب/ من چو تیغم وان زننده آفتاب
رخت خود را من ز ره بر داشتم/ غیر حق را من عدم انگاشتم
سایهایام کدخداام آفتاب/ حاجبم من نیستم او را حجاب
من چو تیغم پر گهرهای وصال/ زنده گردانم نه کشته در قتال
خون نپوشد گوهر تیغ مرا/ باد از جا کی برد میغ مرا
۹۷/۰۱/۱۰