باریکتر از مو،برنده تر از شمشیر-پل صراط
حقیقت پل صراط چیست؟
گرچه آگاهى تفصیلى نسبت به حقایق مربوط به قیامت و جهان پس از مرگ که عالمى است برتر و بالاتر از این جهان، براى اهل دنیا غیر ممکن است، ولى این امر مانع از آگاهى اجمالى نسبت به آن نخواهد بود!.
آنچه از آیات و روایات اسلامى استفاده مىشود، این است که صراط پلى است بر دوزخ در مسیر بهشت که نیکان و بدان بر آن وارد مىشوند، نیکان به سرعت از آن مىگذرند و به نعمتهاى بىپایان حق مىرسند، و بدان سقوط کرده، سرازیر دوزخ مىشوند!، حتى از پارهاى از روایات استفاده مىشود که سرعت عبور مردم از آن بستگى به میزان ایمان و اخلاص و اعمال صالح آنها دارد.
در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: «بعضى مانند برق از آن مىگذرند، و بعضى همچون اسب تیزرو، بعضى با دست و زانوها، بعضى همچون پیادگان، و بعضى به آن آویزان مىشوند (و مىگذرند) گاه آتش دوزخ از آنها چیزى را مىگیرد و چیزى را رها مىکند».[1]
چرا باید از روى جهنم به سوى بهشت رفت؟ در اینجا نکات لطیفى است.
از یکسو بهشتیان با مشاهده دوزخ قدر عافیت بهشت را بهتر مىدانند، و از سوى دیگر وضع صراط در آنجا تجسمى است از وضع ما در اینجا، باید از روى جهنم سوزان شهوات گذر کرد و به بهشت تقوا رسید، و از سوى سوم تهدیدى است جدّى براى همه مجرمان و آلودگان که سرانجام گذرگاهشان از این راه باریک خطرناک است.لذا در حدیث «مفضل بن عمر» مىخوانیم که مىگوید از امام صادق علیه السلام درباره «صراط» سؤال کردم فرمود: صراط همان طریق به سوى معرفت و شناخت خداوند متعال است.
سپس افزود: دو صراط است، صراطى در دنیا و صراطى در آخرت، و امّا صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعه است، هرکس او را بشناسد و به هدایت او اقتداء کند از صراطى که پلى است بر جهنم در آخرت مىگذرد، و هر کس او را در دنیا نشناسد قدمش بر صراط آخرت مىلرزد و در آتش جهنم سقوط مىکند».[2]
در تفسیر امام حسن عسکرى علیه السلام این دو صراط (صراط دنیا و آخرت) به صراط مستقیم معتدل بین «غلوّ» و «تقصیر» و «صراط آخرت» تفسیر شده است.[3]
این نکته نیز قابل توجّه استکه در روایات اسلامى عبور از این راه پرخطر مشکل شمرده شده است، در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله (وهم از امام صادق علیه السلام) آمده است: انَّ عَلَى جَهَنَّمَ جِسْراً ادَقُّ مِنْ الشَّعْرِ وَ احَدُّ مِنْ السَّیفِ: «بر دوزخ پلى است باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر»!.[4]
صراط «مستقیم» و حقیقت «ولایت» و «عدالت» در این دنیا نیز چنین است، باریکتر از مو، و تیزتر از شمشیر، چرا که خطّ مستقیم خط باریکى بیش نیست، و بقیه هر چه هست خطوط انحرافى در چپ و راست است.
و طبیعى است که صراط قیامت که تجسّم عینى از این صراط است چنین باشد.
ولى با این حال همان گونه که قبلًا نیز اشاره شد گروهى با سرعت در سایه ایمان و اعمال صالح از این جاده خطرناک مىگذرند.
بدون شک ارتباط با پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و خاندان رسول اللَّه صلى الله علیه و آله مىتواند عبور از این جاده مخوف را آسان سازد، در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: اذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ وَ نُصِبَ الصِّرَاطُ عَلَى جَهَنَّمَ لَمْ یَجُزْ عَلَیْهِ الا مَنْ کانَ مَعَهُ جَوازٌ فیه وَلایَةُ عَلیِّ بْنِ ابی طالِبٍ علیه السلام!: «روز قیامت هنگامى که صراط روى جهنم قرار داده شود تنها کسانى از آن عبور مىکنند که اجازهاى داشته باشند و در آن اجازه ولایت علی بن أبی طالب علیه السلام بوده باشد».[5]
نظیر همین معنى به تعبیر دیگر درباره بانوى اسلام فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) آمده است.
بدیهى است ولایت على علیه السلام و فاطمه علیه السلام از ولایت پیغمبر صلى الله علیه و آله و علاقه به قرآن و اسلام و سایر پیشوایان معصوم جدا نیست، در واقع تا ارتباطى از نظر ایمان و اخلاق و عمل، با این پیشوایان بزرگ برقرار نباشد عبور از صراط ممکن نیست، و در این زمینه روایات متعددى وارد شده است، (علاقهمندان براى آگاهى بیشتر مىتوانند به بحار الأنوار جلد 8 فصل صراط، مخصوصاً روایات 12، 13، 14، 15، 16، 17 مراجعه کنند).
آخرین سخن در اینجا درباره بعد تربیتى ایمان به چنین صراطى است، گذرگاه مخوف، لغزنده، خطرناک، باریکتر از مو، تیزتر از شمشیر، گذرگاهى که مواقف و ایستگاههاى متعددى دارد، و در هر موقف از چیزى سؤال مىکنند، در یک جا از نماز، جاى دیگرى از امانت وصله رحم، جائى از عدالت، و مانند آن، گذرگاهى که اجازه عبور از آن بدون ولایت پیامبر صلى الله علیه و آله و امیر مؤمنان على علیه السلام و تخلّق به اخلاق آنها امکانپذیر نیست، و بالاخره گذرگاهى که هرکس به مقدار نور ایمان و عمل صالحش توانائى عبور از آن را دارد، و اگر کسى نتواند به سلامت از آن بگذرد سقوطش در دوزخ حتمى است، و هرگز به کانون نعمتهاى معنوى و مادى پروردگار، یعنى بهشت راه نخواهد یافت.
توجّه به این معانى، و ایمان به آن بدون شک بازتاب گستردهاى در اعمال انسان و تربیت او خواهد داشت، و او را به دقت هرچه بیشتر در انتخاب راههاى زندگى، و جداسازى دقیق حق از باطل، و تخلق به اخلاق اولیاء اللَّه وادار مىسازد.
برگرفته ازکتاب:
یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ 379