دشمن خود رابشناسید
دشمن درونى
هرگاه انسان دشمن خود را رودرروى خود ببیند، طبعاً از خود دفاع مىکند و مواظب است تا کمترین ضربه را از ناحیه دشمن پذیرا گردد اما دشمن پنهان درونى بدترینِ دشمنان است، چرا که انسان از آن غافل مىشود و از نقشههاى او کمتر آگاه مىگردد. دشمن خانگى ضربات مهلکترى را به ما وارد مىکند، لذا بر ماست ابتدا دشمن درون را شناخته و از نقشه هاى او آگاهى پیدا کنیم و پس از سرکوبى او و با عزمى استوار بر دشمن بیرون بتازیم.
مهمترین دشمنان درونى انسان، نفس انسان و شیطان ملعون هستند که به بررسى هر کدام در آیات قرآن کریم مىپردازیم.
- نفس امّاره:
وَما أُبَرِّىءُ نَفْسِى انَّ النَّفْسَ لَامّارةٌ بِالسُّوءِ الّا ما رَحِمَ رَبّى (یوسف: 53)
من نفس خود را تبرئه نمىکنم همانا نفس بسیار انسان را به بدى امرمى کند مگرآنکه راپروردگارم بهمن رحمکند!
در وجود انسان دو نیروى رحمانى و نفسانى وجود دارد و خداوند این دو نیرو را به انسان فهمانده است.[1]در واقع این دو نیرو در درون انسان با یکدیگر در مقابله مىباشند و هر کدام پیروز شوند وجود انسان را مالک مىشوند.
نفس انسان داراى مراتب مهم سه گانه زیر است که عبارتند از: نفس اماره، لوّامه و مطمئنه.
نفس در واقع خود انسان است و همان چیزى است که فکر و اراده مى کند. گاهى این نفس تحت فرمان عقل نیست به طور مرتب دچار هوى و هوس مى شود آن را نفس اماره گویند و نفس لوّامه همان نفس ملامتگراست در مواقعى که از انسان خطایى سر مى زند او را مورد سرزنش و عذاب قرار مىدهد.[2]
نفس مطمئنه حالتى است که انسان در آن به اطمینان و آرامش مى رسد و به چیزى جز خدا نمى اندیشد. مفاد این آیه سخن حضرت یوسف (ع) است که نفس خود را منزّه نمى داند و مى گوید
که لطف و رحمت خدا سبب نجات من از شرّ نفس اماره گردید.
از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمودند:
اٌعْداءِ عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتى بَیْنَ جَنْبَیْکَ [3]
دشمنترین دشمن تو نفس تو است که تمام وجودت را فرا گرفته است.[4]
و در واقع بایستى همانند مبارزه با دشمنان بیرونى با هواهاى نفسانى نیز مبارزه کنیم که هیچ چیز براى اشخاص دشمنتر از پیروى از هواى نفس نیست. حضرت على (ع) فرمود: هر کس نفس خود را در شهواتش اطاعت کند به هلاکت خود کمک نموده است.[5]
گاهى این پیروى از هوى نفس به جایى مى رسد که به تعبیر قرآن، شخص هوى و هوس را خداى خود قرار مى دهد. [6]در این مرحله نفس در مرتبه زائع (زنگ گرفته) بوده و همواره راه باطل را پیش مى گیرد و در تردید بین دو راهىها تنها راه ضد خدا را انتخاب مى کند. در نهایت نیز به شقاوت و سنگدلى مى رسد بلکه دل او از سنگ نیز سختتر مى گردد.
نفس انسان داراى صفاتى است که برخى از آنها ویژه حیوان و برخى مخصوص فرشتگان است. اگر صفات حیوانىِ انسان مطیع صفات ملکوتى او شود، سعادتمند خواهد بود و اگر صفات ملکوتى او فرمانبردار صفات حیوانى نفس گردد بدبخت و شقاوتمند خواهد شد.
از همین رو مرحوم فیض کاشانى صفات مختلف انسان را به چهار نوع درندگى، حیوانى، شیطانى و ربانى تقسیم نموده است.
هر انسانى جزئى از این صفات چهارگانه را دارد و در انسان به صورت خوک و سگ و شیطان و حکیم متصوّر است. خوک (شهوت)، سگ (غضب)، شیطان (تحریک کننده شهوت و غضب) و حکیم (عقل) است که مأمور به دفع شیطان است. «2»
ب- شیطان
إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوّاً مُبِیناً (اسراء: 64)
همانا شیطان براى انسان دشمنى آشکار است.
______________________________
(1). بقره (2)، آیه 72.
(2). فیض کاشانى، الحقایق، ص 45.
مفردات
کان: است عدوّ: دشمن مبین: آشکار
شیطان موجودى شرور و گمراه کننده است که با نفوذ به درون انسان به وسوسه و اغواگرى مىپردازد. او همراهى شوم و همدمى نامیمون است. که انسان را به کارهاى زشت تشویق بدىهاى او را نیز زیبا جلوه مىدهد تا به توبه موفّق نگردد. امام على (ع) فرمودند: «لا عدوّ یُحاربه اعدى کن ابلیس» انسان در جنگ، با دشمنى کینهتوزتر از شیطان روبهرو نیست. قرآن کریم نیز تصریح مىکند که شیطان را دشمن خود بگیریم.
شیوههاى شیطان در مقابله با انسان شیطان در مقابله با انسان از شیوههایى چون: وسوسه، وعده، ایجاد اختلاف و کینه، ترس، زینت دادن به کارهاى بد انسان،
فراموشى (یاد خدا) بهره مى جوید که البته باید یادآورى نمود که زمینه نفوذ شیطان در اثر ارتکاب گناه ایجاد مى گردد.
امام على (ع) در نهج البلاغه ضمن هشدار به دشمنى شیطان براى انسان مى فرمایند: «اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهیز کنید خدایى که شما را از دشمنى شیطان پرهیز داد. (همان) شیطانى که به صورت پنهان در سینه ها راه مى یابد به طور آهسته در گوشها راز مى گوید گمراه و پست بوده و با وعده هاى دروغین و آرزوهاى آن شما را به انتظار مى گذارد.
اى بندگان خدا از دشمن خدا پرهیز کنید مبادا او (شیطان) شما را به بیمارى خود (حسد، خودپرستى و تکبر) مبتلا سازد. او گناهان را نزد شما زینت مىدهد و گناهان بزرگ را (براى شما) کوچک مىشمارد و آرام آرام دوستان خویش را مىفریبد و راه رستگارى را بر آنان مىبندد.
هدف او از زینت دادن گناهان تسلط بر انسان است و هم اینکه او را از توبه باز دارد و در انتظار آن او را نگاه دارد تا مرگش فرا رسد و از توبه غفلت نماید.
دشمن شناسى در قرآن 21
[1] فالهمها فجورها وتقواها (شمس (91)، آیه 8).
[2] مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 7، ص 227، و ج 3، ص 595.
[3] میزان الحکمة، ج 6، ص 95.
[4] سعدى در گلستان مىگوید: از عارفى معناى این حدیث را پرسیدند که چرا پیامبر (ص) چنین فرمودند، گفت: براى اینکه اگر تو به دشمن خود نیکى کنى و هر چه مىخواهد به او دهى با تو دوست گردد اما به نفس خود هر چه بیشتر دهى با تو دشمنتر مىگردد!
[5] غرر الحکم، ص 188.
[6] فرقان (25)، آیه 43.