دشمن شناسى
انسان داراى دشمنهاى مختلفى است. در وجود خودِ انسان، بعضى از قواى
او دشمن انسانیّت او هستند، و از آن جهت که اشرف مخلوقات است، مورد بغض و حسد بعضى
دیگر از موجودات مىباشد. نیز از آن جهت که مسلمان است مورد کینه و عداوت بعضى
انسانهاى غیر مسلمان است که هم علیه شخص او هستند و هم علیه فکر، عقیده و مملکت
او. شناخت این دشمنان، اولین لازمه مبارزه با آنان است.
دشمن درونى
الف- نفس امّاره:
در وجود انسان دو دسته از قواى رحمانى و نفسانى تعبیه شده است و این دو قوا در درون و ضمیر انسان با هم جنگ دارند تا اینکه کدام غالب
گردد و مملکت وجود را تحت سیطره خود بگیرد.
ب- شیطان (ابلیس):
خداوند عالم براى اجراى سنّت امتحان به موجود شریر و گمراه کنندهاى
به نام ابلیس یا شیطان اجازه داده تا به درون و ضمیر انسانها نفوذ کرده و آنها را
وسوسه نماید و بدىها را برایشان زیبا جلوه داده به ارتکاب زشتىها دعوت کند تا
معلوم شود که چه افرادى به اوامر و دستورات الهى پایبند مانده و با شیطان و نفس
مبارزه مىکنند و چه کسانى خداوند و دستورات او را به کنارى نهاده، تسلیم شیطان و نفس
مىگردند تا در این میدان مبارزه، انسانهاى مؤمن تربیت شوند و رشد و تعالى بیابند
و به مقام قرب الهى نائل شوند.
شیطان و نفس دو دشمن خطرناک درونىاند که با فرماندهى شیطان و
فرمانبرى نفس و یارى قواى نفسانى علیه عقل و قواى رحمانى شورش کرده و در صورت توان
مملکت وجود انسان را مسخّر مىنمایند و حیوانیت انسان را تشدید مىکنند و او را به
حدى از پستى و رذالت مىرسانند که هیچ حیوانى نرسیده است. از آنجا این دو دشمن،
«دشمنترین دشمنان» نام گرفتهاند که خانگى بوده، از راههاى نادیدنى حمله
مىنمایند، شب و روز و وقت و بى وقت را نمىشناسند و راههاى نفوذ و تسلط را به
خوبى واقفند، جهاد و مبارزه با آن دو نیز «جهاد اکبر» خوانده شده است. رسول خدا
صلى الله علیه و آله فرمود:
«اعْدى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتى بَیْنَ جَنْبَیْکَ»
دشمنترین دشمن تو، نفس تو است که تمام وجودت را فراگرفته است.
امام على علیه السلام فرمود:
«لا عَدُوَّ یُحارِبُهُ اعْدى مِنْ ابْلیسَ»
انسان با دشمنى کینه توزتر از شیطان نمىجنگد.
مبارزه با نفس و شیطان مبارزهاى مستمر و دائمى است و تا آخرین لحظه
عمر دوام دارد؛ در حالى که مبارزه هاى دیگر مقطعى است و با شکست یا تسلیم کامل
دشمن پایان مىپذیرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله به مجاهدانى که از میدان جهاد
اصغر باز مىگشتند، فرمود:
آفرین بر قومى که جهاد اصغر را تمام کردند ولى جهاد اکبر همچنان بر
عهده آنان باقى است.
آنان از همان زمان که خود را شناختند، به میدان مبارزه با نفس و
شیطان قدم گذاردند و رفتن آنان به میدان جهاد فى سبیل الله و استقامت آنان علامت
پیروزى مقطعى آنان در جهاد اکبر بود. با شکست دشمن بیرونى، جهاد اصغر تمام شد ولى
دشمن درونى همچنان زخم دیده و شکست
خورده در انتظار است و کمین گرفته تا لحظهاى مجاهد پیروز جبهه جهاد اصغر و اکبر
غافل شود و بر او هجوم برد و همه افتخارات گذشته اش را نابود سازد و او را به
اسارت بگیرد. بنابراین، باید در همه لحظه هاى زندگى هوشیار بود و از مبارزه با
دشمن درونى غافل نشد و پیروزىهاى مقطعى را غایت ندانست و این جهاد مقدس را تا
رسیدن به شهادت و یا پایان عمر ادامه داد.
منبع:جهاد در قرآن ص 45
به تعبیر روایات، لشکریان عقل و جهل، ر. ک:
بحارالانوار، ج 1، ص 110.
مستدرک الوسایل، ج 5، ص 340.
وسائل الشیعه، ج 11، ص
122.